تاریخ برگزاری: | ۲۸ شهریور ۱۳۹۹ |
---|---|
منطقه مربوط: | بندیخچال |
سرپرست برنامه: | هادی سرور |
مسئول فنی برنامه: | مهدی فراهانی |
نفرات شرکت کننده: | آقایان: داود کرمی ، علیرضا کاظمیان ، امین محمدی ، فرشید ذال بیگی ، مهدی فراهانی بانوان: بهنوش بهداد ، آرزو آقایاری |
عکاس: | مهدی فراهانی |
تنظیم و نوشتن گزارش: | مهدی فراهانی |
شرح گزارش برنامه
به نام خالق زیبایی ها
کارگاه سنگنوردی در راستایی آشنایی و ارتقاء علاقه مندان به سنگنوردی طراحی شده است. این کارگاه زیر نظر مربی رسمی فدراسیون اجرا شده است. در راستایی تقویم ورزشی باشگاه با قرار ساعت 6:30 صبح میدان سربند این برنامه آغاز شد.
در بالا دست روستای پس قلعه ، در مسیر رسیدن به پناهگاه شیرپلا ، در قسمتی از مسیر پلی فلزی وجود دارد، که شما را به سمت مخالف رودخانه هدایت می کند ، در انتهای این پل تابلو کمپینگ باغچه را مشاهده می کنید. تقریبا با زمان پیمایش نیم ساعت از مجسمه و عبور از دو کافه غلام و حسین آبشاری به بخشی از مسیر بر می خورید ، که پوشش جنگلی دارد. در میان جنگل مسیری پاکوبی وجود دارد ، که شما را به ابتدای منطقه بندیخچال می رساند ، قبل از ورود به منطقه بندیخچال چشمه ای وجود دارد ، که برای بهره کندی از آب می توان از آن استفاده کرد. این چشمه تقریبا در تمام فصول آب دارد.
منطقه بندیخچال در قدیم یخچال طبیعی بوده است، که به واسطه این یخچال سنگ های غول پیکر را حرکت داده و به نقطه ای در پایین دست رسانده است،به دلیل گرم شدن زمین ومجاورت تهران این یخچال کم کم آب شده است و این اسم به همین خاطر بر این مکان گذاشته شده است.
سنگنوردان دهه 50 و60 برای سنگنوردی سراغ این سنگ ها رفته و پایین دست این سنگ ها را هموار کرده ، تا تبدیل به مکانی برای تمرین سنگنوردی شود. این سنگ های غول پیکر به واسطه اتفاقاتی که بر آن گذشته اسم گذاری شده اند.
اسامی این صخره ها به ترتیب زیر است:
سنگ بلدرینگ سلام، سنگ آلبرت(جنوبی ، کلاهک، پویا، گل سنگ ، شکاف، آینه)، سنگ گاندی، سنگ نه ، سنگ یازده ، سنگ پارس ، سنگ چکمه ، سنگ مریم ، سنگ نیش نیش، سنگ قورباغه بزرگ)
این اسامی نسل به نسل از سنگنوردان قدیمی به سنگنوردان جدید انتقال داده شده است. در انتهای منطقه بندیخچال ، دیواره سنگی 300 متری که دیواره بندیخچال یا دیواره شروین معروف است. در قسمت مرکزی این دیواره کلاهی وجود دارد ، که در قدیم سنگنوردان برای به رخ کشیدن خودشان در این قسمت تمرین می کردند.
سنگ مریم (مسیر غربی) با توجه به شرایط نفرات ما ، محل تمرین و آموزش این کارگاه قراگرفت، در سمت غربی سه مسیر وجود دارد، که درجه سختی های متفاوتی دارد. با توجه به شرایط نفرات شرکت کننده که در سطح های متفاوتی بودند، قبل از شروع تمرین زمانی را برای آموزش و مرور مطالب تئوری سپری کردیم.
مسیرهای مورد نظر توسط سرپرست برنامه آماده شده و نفرات با توجه به تمایل و توانایی خود بر روی مسیرها زیر نظر مربی تلاش کردند. تقریبا تا بعدازظهر بر روی سنگ مریم فعالیت ادامه پیدا کرد و از بعدازظهر به بعد به سمت سنگ سلام تغییر مکان دادیم و شرکت کنندگان در سنگ سلام با بخشی از تکنیک های بولدر آشنا و تمرین داشتند.
تقریبا ساعت 17:00 پایان برنامه آموزشی را در میدان سربند داشتیم.
در بخش پایانی مطلبی از ویکی پدیا گذاشته شده است، که دلیل نامگذاری و ساخت پناهگاه شروین را خدمتتان ارائه می دهیم.
زندگینامه
شروین جزایری ۵ مرداد سال ۱۳۳۳ در محلهٔ سید نصرالدین تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسهٔ بختیاری واقع در پشت خیابان دانشگاه به اتمام رسانید، پسری لاغر با قد ۱۸۰ سانتیمتر که دارای چشمانی نافذ بود. عاشق کوه بود، همیشه اوقات فراغتش را به ورزش کوهنوردی و سنگ نوردی میپرداخت از ۱۵ سالگی به کوه میرفت، عضو رسمی باشگاه کاوه واقع در خیابان بهار بود که در حال حاضر فعالیتی ندارد. دورههای کوه پیمایی و سنگ نوردی را گذرانده بود. همنوردان او آقایان مهدی مینویی، بیژن جوانفر، داود صانعی نژاد، حسین حاجی محسنی و جواد تاجدار بودند.
شرح حادثه
مصاحبهٔ فصلنامهٔ کوه با مادر شروین:
روز پنج شنبه ۹ شهریور سال ۱۳۵۱ اینطور که مادر شروین حکایت کرده وقتی از اداره به منزل برمی گردد، شروین را در حال دوختن پارگی کوله اش میبیند که قبلاً خودش با چرخ خیاطی قدیمی آن را دوخته بوده، آمادهٔ رفتن به کوه بوده که مادر به او میگوید باز هم قصد رفتن به کوه را دارد؟ که در پاسخ میگوید این دفعه بار آخر است که به کوه میروم چون هفتهٔ دیگر اسامی قبول شدگان کنکور را اعلام میکنند، یا باید دانشگاه بروم یا سربازی و دیگر فرصتی برای رفتن به کوه ندارم.
فردای آن روز (جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۵۱) شروین روی دیوارهٔ ۲۰۰ متری بند یخچال در حال سنگ نوردی بوده که حدود ۱۵ متری انتهای مسیر، میخ از شکاف درآمده و شروین این را اعلام میکند و بلافاصله پاندول میشود و بعد سقوط میکند. زمان سقوط با خودش سنگ هم میبرد که این سنگها روی مخچهٔ او اصابت میکنند. حسین حاج محسنی، و جواد تاجدار هم به پایین پرت میشوند. حسین حاج محسنی زمان سقوط، سنگ به شکمش کشیده میشود و شکم او دچار پارگی میشود، جواد تاجدار نیز از ناحیهٔ کمر به شدت آسیب میبیند. همگی به بیمارستان رضا پهلوی سابق (شهدای میدان تجریش) منتقل میشوند که شروین جان میسپارد و جواد تاجدار از آن تاریخ به بعد کوهنوردی را به دلیل آسیب شدیدی که دیده بوده بهکلی کنار میگذارد.
جانپناه شروین
در مراسم هفت شروین اسامی قبولشدگان کنکور اعلام و شروین در مدرسهٔ عالی علوم بانکی قبول میشود، حسین حاج محسنی، همطناب او (دانشجوی دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران که بعد از انقلاب در سال ۱۳۶۷ در زندان اعدام شد)، یک روز بعد از مراسم چهلم شروین توسط باشگاه کاوه، مادر او را به پس قلعه دعوت میکند. بعد از دو راهی گذر مهدی، جمعیتی تا بند یخچال ایستاده بودند و کیسههای شن و ماسه را دست به دست میدادند. مادر شروین میگوید وقتی این همه شور و همبستگی را در مردم دیدم، حس کردم شروین کنار ماست و خودم هم به میان جمعیت برای کمک رفتم.
او به مادرش گفته بوده «من عاشق کوه هستم و آرزو دارم در کوه بمیرم»
او که هنگام مرگ فقط ۱۸ سال داشت در قطعه ۸، ردیف ۶۵، شماره ۳۹ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
پس از کشتهشدن شروین جزایری، همنوردانش در گروه کاوه و دانشجویان کوهنورد دانشکدهی فنی، دانشگاه صنعتی (آریامهر) و دانشگاه علم و صنعت ایران و گروهی از کوهنوردان دیگر، جانپناه شروین با وسعت ۳۸ مترمربع با ابعاد ۳×۵/۶ و ظرفیت خواب برای ۳۵ نفر با مصالح سنگ و سیمان و آهک و سقف اول بلوک و سقف دوم آهنی در بند یخچال بنا کردند.
دیدگاهها